• وبلاگ : پاك ديده
  • يادداشت : کاش دوباره مدرسه‌اي مي‌شدم!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 22 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + نزگس 

    آي گفتي....... دلم براي اون دوران خيلي تنگ شده از دوران دانشگاه هم خيلي بدم مياد مخصوصا با تصادفي كه در اردو برامون اتفاق افتاد الان ديگه حالم بهم مي خوره در نبود همكلاسي هام وارد دانشگاه مي شم....

    با سلام

    جلسه نقد هفته آينده ، يک شنبه اول مهر ماه : بدليل مصادف شدن با هفته دفاع مقدس نقد داستان به مادر چي بگم! از سري مجموعه داستان هاي قرارمون ساعت عشق ? به قلم استاد ابـوالفضل درخشنده ، نويسنده وبلاگ تخريبچــي دوران با حضور شخصيت هاي اصلي داستان مي باشد.

    مكان و زمان برگزاري جلسات :خيابان يوسف آباد - فرهنگ سراي دانشجو - سراي كتاب - ساعت 5 عصر روزهاي يكشنبه هر هفته

    http://abolfazl2321.persianblog.ir

    نامه‏تون به آقاي نادي خيلي جالب بود...

    سلام. اطاعت امر!

    پاسخ

    سلام. لطف داري شما.

    سلام خاطرات جالبي بود

    چه خوب ميشد توضيح بيشتري مي داديد

    به ما هم سر بزنيد

    پاسخ

    سلام. توضيح بيشتر نميشد! دليلشو که ديگه ميدوني؟!

    سلام،

    نماز و روزه ها قبول ...

    جالب تر از همه خاطرات برام اينه كه چه خوب يادتونه ...

    از تك تك سال ها ... همه ي اسامي ...

    پاسخ

    سلام . مگه ميشه اون روزها رو فراموش کرد؟ممنونم ازت. يا علي

    سلام

    سر جمع يه خورده خودت رو تحويل مي گرفتي توي خاطراتت(!)

    درسته خاطرات خودته و هر جور مي خواي مي توني توش سير كني اما يه خورده به اون سوتي هاي مدرست هم فكر مي كردي و مي اوردي توي وبلاگ.

    راستي خوب شد نمي دونستي چه خاطره اي رو بگي و از كجا شروع كني وگرنه مي شد مثنوي هفتاد من كاغذ.

    *خودمونيم ها هم قشنگ نوشتي هم پر معني.

    *دم كيبوردت گرم.

    *شاد باشي.

    پاسخ

    سلام. دوستان مي دونن كه آنچه گفتم عين واقعيت بود. اصلا مگه ميشه خاطره را عوض كرد؟ اونوقت كه ديگه اسمش خاطره نميشه. سوتي هامون هم همينا بود + يه چيزهاي ديگه كه يه كم خصوصي تره و نميشه به همه كس گفت. شما اگه حال شنيدنش راداري يه قرار آن بزار تا برات تعريف كنم اونا رو!!! ممنونم ازت.
    خيلي جالب نوشته بوديد
    پاسخ

    سلام. ممنون

    سلام

    من به اين جشن دعوت نشدم

    اما خوشم اومد منم بنويسم

    پس يه سري هم به من بزنيد

    پاسخ

    سلام. خوب کاري ميکنيد. اما يادتون باشه که آخرش شما حتما چند نفري را دعوت کنيد.

    سلام

    با حسرت خنديدم

    ياد لحظه هاي تلخ و شيرينش كه همه شيرين بود به خير

    چقدر دلم مي خواست هنوز دانش آموز بودم

    راست مي گيد هيچ دانشگاهي صفاي دوارن مدرسه رونداره

    يا حق

    پاسخ

    سلام. ممنون از حضورتون. به اميد روزهايي پر از صفا و صميميت. ميبينيد که نوشته هاي ما هم آنچنان که شما فکر مي کرديد بد نيستند!

    سلام

    مي گم خيلي زود سياسي شده اي ها

    سوم راهنمايي زود نيست اونم تصميمي به اين بزرگي

    ممنون

    بااحترام

    پاسخ

    سلام حسامي جان. راستش ما از وقتي دور و برمون را نگاه کرديم و خودمون را شناختيم ديديم همه دارن سر اين سياست تو سر و مغز هم مي زنن. ما هم الکي گفتيم ميشه ما هم قاطي؟!

    سلامي دوباره .اينكه گفتم زود به اين دليل بود كه از من تازه ديروز دعوت شده .منهم فكر كردم كه حتما طرحشون از ديروز آغاز شده .من باب اون گفتم چه زود ،ماشالله .ولي خب شايد من دير خبردار شدم .

    از گفتن نتيجه سوءاخلاقي هم اينكه اولا مزاح وار گفتم چون درين حد رو تاحالا حتي نديدم ،تعجب انگيز بود خيلييييييي

    ولي نه ،ربطي به بچه مثبت بودن نداره اين رو بايد گفت كه شايد از قافله عقب مونده هام .چون اگه قرار شد هم اون زمان شري نكنيم ومودب فقط درس بخونيم هم اقتضاي الان ايجابمون كنه كه شر نباشيم .پس ميشه عقب موندن.

    مويد باشيد

    پاسخ

    سلام. شما درست فکر کرديد چون طرحشون از همون ديروزش شروع شده بود ولي نظر به اين مثل معروف که در کار خير حاجت هيچ استخاره نيست من هم دست دست نکردم و زودي نوشتم. من از شما تعجب مي کنم که ميگيد اين چيزها را نديديد. بابا خوبه من من رعايت برخي مسايل را کردم و خيلي چيزها را نگفتم و گرنه شما چه حرفها که به مانميزدي! مثلا اينکه يک روز يه جوجه خريديم گذاشتيم تو کشو ميز دبيرمون و اون تا آخر کلاس هي مي گفت هرکي جيک جيک مي کنه خودش بره بيرون! و آخر کلاس که فهميد عجب کلاهي سرش رفته به همه منفي داد. يا اينکه تو لوله بخاري کلاس يه آتيش کوچيک روشن کرديم و فکر کرديم خاموش شده درش را گذاشتيم و بعد وسط کلاس يه دفعه باد زد و دود غليظ سياه رنگي بود که اومد تو کلاس! و... (ما يه کم شيطون بوديم . مگه نه؟!) راستي بعضيا ميگن الآن هم ميشه ! مگه شماالآن چه کاره ايد؟؟؟

    فوق العاده بود.ولي...

    دپرسم كردي.كاش ميگشتي دوتا خاطره خوش دانشجويي هم پيدا ميكردي و مينوشتي.واسه دلخوشي صفريا .

    اصلا دانشجوها مگه چشونه كه صاف نيستن؟؟همون بچه مدرسه اي ها هستن فقط يه خورده بزرگ شدن.مگه نه؟

    البته بعضي هاشون يه كم بد بزرگ شدن...

    پاسخ

    سلام. قبلا هم به شما دوست عزيز گفتم که چرا با اينکه دارم يکي از بهترين رشته ها که خيليا آرزوشو دارن را مي خونم دانشگاه براي من اينجوريه. مهم اينهکه بزرگ شدن را در چه ببينيم. بعضيا فقط قد و هيکل گنده مي کنن... انشالله شما هميشه شاد باشيد.

    سلام خيلي قشنگ بود اشك مارو در اورديدا!

    اي كاش ...

    پاسخ

    سلام. اي کاش چي؟؟؟

    سلام عليكم .طاعات قبول .چه زود اقدام كرديد به خاطره نوشتن .ماشاءالله .

    ولي با نتيجه سوء اخلاقي خاطره هاتون مي خوايد چيكار كنيد ؟

    كاش مثبتاشم مينوشتيد

    مويد باشيد

    يازهرا

    پاسخ

    سلام منظورتون را از چه زود نمي فهمم! مگه قرار بود کي بنويسيم؟! بعدشم هر چي هم نگاه کردم هيچ نتيجه سوء اخلاقي تو اين خاطره ها پيدا نکردم! نه سيگار کشيديم نه معتاد شديم و نه کار غير اخلاقي کرديم. شما اگه منظورتون اون شيطنت هاي مخصوص اون دورانه به بچه مثبتي خودتون ببخشيد!

    سلام.حلول ماه مبارك رمضان بر شما مبارك.

    هرروز درباره علوم قرآن در خدمت شما هستم.

    تشريف بياوريد ممنون

    راستي وبلاگ من را هم لينگ كنيد

    پاسخ

    سلام. چشم.
       1   2      >