سفارش تبلیغ
صبا ویژن

...بررسی کرده بودند که طبق قانون با کسی که از فرمان بنی صدر تمرد کرده چه می‌کنند؟ درجه اصلی ام سرگرد بود. دو درجه ارتقا گرفته بودم و سرهنگ تمام شده بودم. ابلاغ شد درجه تشویقی مرا پس گرفتند و از فرماندهی قرارگاه غرب هم سلب شدم. چون مصدوم بودم باید خودم را به ستاد مشترک ارتش معرفی می‌کردم. یعنی عملا مرا از نیروی زمینی هم بیرون کردند...
دوستان متوجه بودند که این کار خیلی گران تمام شده، هم برای کردستان و هم برای من که در این صحنه نیستم. به خاطر همین به مدت نیم ساعت از شهید بهشتی وقت ملاقات گرفتند.خدمت شهید بهشتی که رفتم از پشت میز بلند شد. نیمکتی آن بغل بود. گفت بیا بنشین همینجا. مرا کنار خودش نشاند.در آن نیم ساعت فقط نصیحتم کرد: « حواستان باشد در رسانه ها و افکار عمومی اینطور تلقی شده که مخالف رییس جمهور هستید و می‌خواهند از شما بهره برداری کنند. من از شما می‌خواهم وقتی در مجالس از شما می‌خواهند سخنرانی کنید، فقط به همان عملیاتی که انجام شده بپردازید. اگر اصرار هم کردند که راجع به بنی‌صدر صحبت کن شما چیزی نگو. اگر خیلی اصرار کردند که چطور شد شما برکنار شدی، فقط بگویید طبق قانون و مقررات با من عمل شده. بگویید مساله‌ای نیست و باز کارمان را ادامه خواهیم داد.»

آن زمان که بنی صدر قطب اصلی مخالفت با خودش را شهید بهشتی می‌دانست، او داشت اینگونه نصیحت می‌کرد که مبادا علیه رئیس جمهور وقت مطلبی بگویید و حالتی شود که خصومت مردم علیه او برانگیخته شود. ابعاد عمیق تقوا اینجاست.

«امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی» 

احمدی نژاد = بنی صدر!

پ.ن: شاید فهمیدن این نکته که الآن قطب اصلی مخالفت با دولت کجاست زیاد مشکل نباشه! من فقط می‌خوام به اون‌ها بگم: احمدی‌نژادهرچی هم بد باشه دیگه بنی‌صدر که نیست؛ شماها چرا نمی‌تونید بهشتی باشید؟!


نوشته شده در  یکشنبه 86/3/20ساعت  2:6 صبح  توسط پویا پرتو 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
حسرت
جفای دوستان
نگفتم؟
اگه بخواند،میتونن
اگه قتل بود...
قِلاق سیا و روبا
اشک میریزد دلم
آن روزها رفتند
چرابرف نمیاد؟!
شنا بلدی؟
مراد
دزد
مواظب باشید
ایام عشق
انکار بی فایده است
[همه عناوین(147)][عناوین آرشیوشده]