روحم زنداني کسي، چيزي يا جايي است..
.
زندااني خودتي ... زنداني خودت... بين اون چيزي كه هستي و اون چيزي كه مي توني باشي يا مي خواهي باشي فقط خودت فاصلهاي.من هم همين حس را دارم. دارم هنوز مي گردم. ولي به نظرم حرف خانم نگين درستتر باشه ... همين جاس ... نميبينيش... بيشتر بايد گشت و خواست كه بهمون نشونش بدن... پازلهاي ديگرو...خوشحالم كه بخشي از چيزي كه تو دلت ميگذره را تو بلاگت مياري.هر وقت دلت خواست بهم زنگ بزن. خوشحال ميشم.