سلام:
اردوي جنوب ! آخر هر چي صفا ست آخ هرجا كه پا ميذاري بوي خدا رو استشمام ميكني وقتي ميري طلائيه ناخود اگاه احساس ميكني كه مادري روبره روته و وردت رو به تو خوش آمد ميگه !
وقتي تو جاده برا نماز پشت سر يه شهيد زنده كه تا چند سال يا چند ماه يا چند روز ديگه به آخر عمرش باقي نمونده ونميدوني كه وقت پركشيدنشه واميستي خود به خود سيمت وصل ميشه واز خود خدا بزرگترين آرزوتو ميطلب چون مطمئني كه اين نماز با بقيه نمازات فرق داره و حتما بالا ميره !
وقتي ميرسي فتح المبين تو كانال ها صداي يا زهراي بچه ها رو تو شب عمليات با گوش دل ميشنوي و با اونا هم ناله ميشي .
وقتي برميگردي ديگه اون آدم قديمي نيستي يكي ديگه اي اما به شرطي كه بتوني همون بموني ودوباره خود قبل سفر نشي اگه رفتيد التماس دعا من امسال توفيق ندارم كه برم اما دلم اونجاست مخصوصا شب تحويل سال كه سال اول تو فتح المبين بوديم وهيچ وقت فراموشم نميشه اونجا حتما برا پرستوهاي مهاجر سرزمين هاي دور كه دلشون رو با شهداي اين آب وخاك گره زدند خيلي دعا كنيد .
يا علي.