من خواهان جامعه اي هستم كه دين ، در آن نه وسيله اي براي سركوب انسانها و استفاده براي مقاصد عده اي كه در اختيار آدمي براي رشد و تعالي اش قرار گيرد .
من به قول يك عزيزي ، براي استقرار دولت انساني ، دين عقلاني و جامعه اخلاقي مبارزه مي كنم... فكر مي كنم كافي باشد !
2) اتهام ديگر عدم وجود زير بناي فكري براي من بود،اگر اين اتهام نيست پس چيست ؟
زير بناي فكري من قرائت انساني از دين و تاكيد بر هويت ايراني است . و البته ، سعي مي كنم تا جاي ممكن افكار و انديشه هاي مختلف را مطالعه كنم و نكات مثبت آنها را در رسيدن به آرمانهايم به كار بندم. زير بناي فكري من تشيع علوي - به تعبير معلم شهيد ، دكتر علي شريعتي، - و نه تشيع صفوي است .
3) بر اساس افكار بيمارتان (مثل برادر حسين شريعتمداري) فكر مي كنيد كه تنها خودتان فكر مي كنيد! تنها خودتان زير بناي فكري! داريد! تنها خودتان راسخ و ثابت قدم در انديشه هاي مشعشعانه تان هستيد و ديگران ول معطل! اما نگاهي به آمار زندانيان سياسي بيندازيد مي فهميد چه كسي از روي تفريح كنش سياسي مي كند و چه كسي با تمام وجود براي آرمانهايش مي جنگد!
4) اتهام بعدي ،مثل برادر خلفتان (حاج حسين را مي گويم) برچسب آمريكايي و ... بودن به من و امثال من است . آيا پسر همين محسن رضايي تان به آمريكا نرفت و حالا هم راست راست در خيابان راه نمي رود؟ منصف باشيد ، كنش عده اي را به پاي بقيه نوشتن دور از اخلاق و دين و هر ارزش ديگري است . بسياري از فعالان دانشجويي از اقدام علي افشاري تبري جستند و ان را تصميمي شخصي دانستند . همان گونه كه تصميم پسر محسن رضايي به خودش مربوط بوده است !
والسلام من اتبع الهدي