• وبلاگ : پاك ديده
  • يادداشت : مرو با ديگري
  • نظرات : 17 خصوصي ، 62 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام .

    داستان ، افسانه يا هر چيه ديگه مهم اينه كه حقيقت داره . چون مشكلاتي داشته اين دختر خانوم كار خطا و سر به هوا بازياشو نميتونه توجيه كنه . از اين شاخه به اون شاخه پريدن كار صد در صد اشتباهيه . بگو اخه اگه مرام داري و معرفت يكي رو انتخاب كن ( البته انتخاب صحيح ) پاي خوب و بدشم تا اخر عمر وايسا ، اگه هم كه بي مرام و بي صفتي ( البته با عرض پوزش ) نميشه اصلن روت حساب كرد . اين از ماجراي دختر . در مورد پسرا هم كه همه مي دونيم كم شيطنت نمي كنن و طرفي مه هميشه كمتر ضربه ميخوره پسره . اما من به عشق مهدي هم شك دارم . مهدي اگه واقعن دوست داشت نامزدش رو با تهديد نگهش نمي داشت ( اگه زن من نشي آبروتو مي‌برم. ) راه هاي بهتري هم هست . درسته ؟

    پاسخ

    سلام. اين نه داستان بود و نه قصه و نه افسانه! واقعيتي بود که همين چند روز پيش اتفاق افتاد بدون کوچکترين تغيير و يا حتي ويرايش در جملات! من هم همين را مي خواهم بدانم. مقصر کيست؟ گناهکار کيست؟ چه کسي سودمي برد؟ البته اگر مقصر و گناهکار و سودبرنده اي وجودداشته باشد! حرف مهدي هم شايداز ترس از دست دادنش باشد؟!