• وبلاگ : پاك ديده
  • يادداشت : مي‌خواي بکن مي‌خواي نکن
  • نظرات : 8 خصوصي ، 25 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    بشنو از ني چون حکايت مي کند
    از جدايي ها شکايت مي کند
    کز نيستان تا مرا ببريده اند
    در نفيرم مرد و زن ناليده اند
    سينه خواهم شرحه شرحه از فراق
    تا بگويم شرح درد اشتياق
    هر کسي کو دور ماند از اصل خويش
    بازجويد روزگار وصل خويش
    من به هر جمعيتي نالان شدم
    جفت بدحالان و خوشحالان شدم
    هر کسي از ظن خود شد يار من
    از دورن من نجست اسرار من
    سر من از ناله ي من دور نيست
    ليک چشم و گوش را آن نور نيست
    تن ز جان و جان ز تن مستور نيست
    ليک کس را ديد جان دستور نيست
    آتش است اين بانگ ناي و نيست باد
    هر که اين آتش ندارد نيست باد
    آتش عشق است کاندر ني فتاد
    جوشش عشق است کاندر مي فتاد
    ني حريف هر که از ياري بريد
    پرده هاايش پرده هاي ما دريد
    همچو ني زهري و ترياقي که ديد؟
    همچو ني دمساز و مشتاقي که ديد؟
    ني حديث راه پرخون مي کند
    قصه هاي عشق مجنون مي کند
    محرم اين هوش جز بي هوش نيست
    مر زبان را مشتري جز گوش نيست
    در غم ما روزها بيگاه شد
    روزها با سوزها همراه شد
    روزها گر رفت گو:"رو باک نيست
    تو بمان اي آنک چون تو پاک نيست"
    هرکه جز ماهي ز آبش سير شد
    هرکه بي روزيست روزش دير شد
    درنيابد حال پخته هيچ خام
    پس سخن کوتاه بايد_ والسلام

    پاسخ

    سلام اميد جان ممنونم از شعرت.