سلام اقاي پاك ديده
چرا از حرف زدن فرار مي كني؟
تازه داشتيم با اون نوع نوشتنتون انس ميگرفتيم. چرا فرار ميكني؟
آدم مگه ميتونه از خودش هم فرار كنه؟
بدون كه فقط قلم است كه مي تواند احساس آدمي را منتقل كند.
منتظر نوشته هاي ديگرتون هستيم.
سلام. خب؛ حالا داستانوارهات را نقد کنيم يا اتفاقي که افتاد را؟ در هر حال از اين دست ماموران نيروي انتظامي که وظيفه و نتيجه را قاطي ميکنن زياده! يعني اينکه به نظر من راه تنبيه کردن يک رانندهي متخلف، هميشه جريمه کردن نيست.
بگذريم، داداش ما هم يه جورايي تو اين دنياي مجازي صابخونه شديم.
خدا نگهدارت باشه
سلام پويا
خب پس اصفهان رفته بودي. اونجا چون پايتخت صفوي بوده مساجد زيبايي داره.
راستي پويا. اينكه لينك منو حذف كردي يعني اينكه من ديگه نبايد اينجا بيام؟
سلام
خوش به حالت كه اين همه دوست داشتني هستي
سلام:
انقدر قشنگ مجسم كردين كه با شما اومديم كنار زاينده رود و از اونجا بازار و از اونجا مسجد و خلاصه يه اصفهان گردي مارو بردين.
عيدتون مبارك.
راستي چرا مشهد نرفتين؟؟
يا علي.
سلام و عرض تبريك همشهري
تجلي شمس الشموس ، انيس النفوس سلطان ارض طوس
و پرتو اَفشاني نگار مَه لقا ،کنزُالحَيا ،بَدر الدُّجي ، غريب الغربا، معين الضعفا
حضرت علي بن موسي الرضا (ع)
بر شما و شوريدگان اهل ولا و منتقم آل عبا (عج) بشارت و تهنيت باد
سلام...خوبيد ؟ عيدتون مبارك .
به نام شما هم به كام شما هم به كام بقيه شد اين خريد ! مباركتون باشه . با خانواده بودن هميشه لذت بخشه .
موفق باشيد
سلام مجدد. نبودم. براي همين نتونستم سر بزنم. يك چيزي به ذهنم رسيده بود، حيفم اومد نگم:
- ديروز نوشتههاتون رو كه ميخوندم ياد شازده كوچولو افتادم!
- گاهي از پازلهامون چيزي نيفتاده، قطعهاي گم نشده، احتمالا بد كنار هم نشستن، خوب كنار هم جا نگرفتن؛ براي همين يه گوشهاش خالي ميمونه فكر ميكنيم گم شده... يه چند تاش رو كه برداريم و دوباره از اول با ترتيب درستش كنار هم بذاريم، ميبينيم كامل شد...
- اين جور احساسها رو (متاسفانه) زياد تجربه كردم!
مستدام باشيد.
سلام.
چقدر ميگي اصفهان قشنگه قشنگه؟ خوبه اب زاينده رودتونو از كارون ما ميگيرين...
بسم رب المهدي
سلام خدمت شما عيد به شما تبريك ميگم
موفق ومويد باشيد
اي راهب كليسا ديگر مزن به ناقوسخاموش كن صدا را نقاره مي زند توس
آيا مسيح ايران كم داده مرده را جانجاني دوباره بردار با ما بيا به پابوس
خورشيد آسمان ها در پيش گنبد اورنگي ندارد آن جا چيزي شبيه فانوس
روياي نا تمامم ساعات در حرم بودباقي عمرم اما افسوس بود و كابوس