• وبلاگ : پاك ديده
  • يادداشت : مسجد حکيم
  • نظرات : 30 خصوصي ، 27 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام مجدد. نبودم. براي همين نتونستم سر بزنم. يك چيزي به ذهنم رسيده بود، حيفم اومد نگم:

    - ديروز نوشته‏هاتون رو كه مي‏خوندم ياد شازده كوچولو افتادم!

    - گاهي از پازل‏هامون چيزي نيفتاده، قطعه‏اي گم نشده، احتمالا بد كنار هم نشستن، خوب كنار هم جا نگرفتن؛ براي همين يه گوشه‏اش خالي مي‏مونه فكر مي‏كنيم گم شده... يه چند تاش رو كه برداريم و دوباره از اول با ترتيب درستش كنار هم بذاريم، مي‏بينيم كامل شد...

    - اين جور احساس‏ها رو (متاسفانه) زياد تجربه كردم!

    مستدام باشيد.

    پاسخ

    سلام. ممنونم. قدم رنجه کرديد. تا به حال چندين بار چيدمانش را مرتب کردم. هر بار دقيقا همون جاش کم اومده! احتمالا يه چيزيش هست!