• وبلاگ : پاك ديده
  • يادداشت : فرهادي و دوگانگي‏هاي اينها
  • نظرات : 5 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    مدتهاست از نقد کردن بعد از خواندن نقدها پرهيز ميکنم. (در جواب کامنتي که در وبلاگم گذاشتيد) چون ما کارمان نقد است اگرچه در عرصه شعر. ولي اصل نقد همان نقد است. من اين فيلم را سياسي نمي‌دانم و اصلا در اين مرحله نقد کاري با مضمون فيلم ندارم. ولي اين فيلم به يک پديده سياسي تبديل شد. چرا؟ به خاطر اينکه فعاليت‌ سياسي آن طرف مرزها به سادگي فعاليتهاي سياسي ما نيست. اگرچه مدتهاست در زمينه مسائل سياسي و جنگ نرم بحث ناتوي فرهنگي و تهاجم فرهنگي و .. را پيش کشيده ايم. ولي خيلي از ما هنوز متوجه اين مطلب نيستيم. آن طرف وقتي در يک فيلم يا در يک بازيگر نشانه هايي از موافقت با خودشان را مي بينند روي آن سرمايه گذاري ميکنند. حالا يا موفق ميشوند يا نه. که البته چون حساب شده کار ميکنند معمولا موفق ميشوند. مثل کاري که با گلشيفته کردند. اينکه من فرهادي و گلشيفته را کنار هم آوردم براي اشاره به اين مطلب بود. خب ما هم سن و سالان گلشيفته واقعا از (جک تايتانيک) خوشمان مي‌آمد يک قهرمان بود برايمان. وقتي بگويند بيا با او بازي کن چند نفر هستند که با سر نروند؟ من نميگويم گلشيفته هدف سياسي داشت گلشيفته يک وسيله بود که با توجه به سن و درکش از حس وطن دوستي من شخصا انتظار زيادي ندارم که در مقابل چنين دعوتي مقاومت کند. ميخواهم بگويم فرهادي هم نمونه ديگري است. يک فيلم موفق که حتما نشانه هايي در آن بوده که از آن طرف انتخاب شده. شايد الان اين حرف مرا نپذيريد ولي خوب است همه با هم منتظر توليدات بعدي فرهادي باشيم.. همانطور که فيلمهاي بعدي گلشيفته را ديديم و خواهيم ديد!
    پاسخ

    لطفا همه را با يك چوب مرانيد. گلشيفته كه بحثش جداست. گلشيفته خودشيفته اي بود كه شيفتهء غرب شد. همان مصاحبه اولش با بي بي سي را ببينيد! اصلا قضيه فرق ميكرد! خيال ميكرد اونطرف خبرهايي است! اما فرهادي دغدغه دارد. فيلم ميسازد حرفش را ميزند. حال ما به عنوان حاميان اين نظام يا ميتوانيم دغدغه هاي او را پاسخ بدهيم يا نميتوانيم. اگر نتوانيم و به جاش فحشش بدهيم كسان ديگر هستند كه به جاي ما پاسخش دهند.ضمن اينكه ما منكر اين نيستيم كه آنها از انتخاب اين فيلم اهداف خود را دنبال نميكنند. چرا! اتفاقا آنها اينقدر زرنگ هستند كه در پس هر فعاليتشان اهداف خودشان نهفته است من ميگويم ما چرااينقدر خنگيم كه نميتوانيم از اين قضايا بهره برداري به نفع خود بكنيم؟! چرا هميشه بايد منفعل باشيم؟