• وبلاگ : پاك ديده
  • يادداشت : چقدر زود دير مي‌شود !
  • نظرات : 14 خصوصي ، 55 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    هوالعالم...موضوع جالبي رو اشاره كرديد..موضوعي كه تو اين چهارسال عمردانشجويي به همه نوعش برخورد كردم..ابن موضوع شما يه طرف قضيه بود..اگه دوستتون از همون اول خيلي راحت موضوع رو با طرفش مطرح ميكرد بهتر نبود؟بحث گناهي هم نبود يارومي روم يا زنگي زنگ..يا ميگفت بله و4سال منتظر ميموند يا خير و قضيه همون 4سال قبل تمام ميشد...اين قضيه شما اونطرفش ميشه اتفاقي كه براي يه بنده خدا اتفاق افتاد...دختر بيچاره ميدونست كه يه بنده خدايي قصد جلو اومدن داره ولي چرا نميومد سوالي بود كه هميشه براش مطرح بود...بالاخره هم كاسه صبرش لبريز شد و ازدواج كرد..تازه بعد از ازدواجش فهميد حدسش درست بود ولي ديگه چاره اي نداشت...كم نديدم تو دانشگاهمون از اين نمونه ها...ولي هميشه طرف مغلوب پسر نبود...دخترا هم شكست خوردند...چاره كار همون ضرب المثل معروفه«جگرشير نداري سفر عشق مرو»...اي كاش 4سال پيش دنبال چاره بوديد...هيچ كجاي شرع هم انتظار طرفين براي مهيا شدن شرايط ازدواج رو اشكال نگرفته...ما خودمون دورمون يه پيله بستيم وگرنه شرع وعرف اسون گرفته...البته مصلحت خدا بزرگتر از اين حرفاست....التماس دعا يازهرا
    پاسخ

    سلام! ممنون از نظرتون. اما يه چيزي به فرض که همون 4 سال پيش اين رفيق ما مي رفت و مي گفت و اونم مي گفت بله و... خوب آيا تو اين 4 سال اصلا ارتباطي بين طرفين نبود؟ يعني دختره مي گفت بله و بعد هر کدوم مي رفتند با خيال راحت پي کار خودشون و 4 سال ديگه ميومدند؟! يا نه تازه يه دوران جديدي شروع ميشد؟ اون وقت حکم اين رابطه چي بود؟