سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در این چند ساله که قسمتی از وقتم را به گشت‌و گذار در دنیای بی‌پایان وبلاگستان اختصاص داده‌ام، با  دونوع عمده از هویت مجازی برخورد نموده‌ام که به طور خلاصه بیان می‌کنم:
نوع اول: در این نوع، شخص هم اسم و هم شخصیت اصلی خود را از خواننده پنهان می‌کند و با نوشته های خویش سعی در نمایش شخصیتی از خود دارد، که خودش نیست بلکه یا آرزو داشته که ای کاش در دنیای حقیقی به جای او بوده باشد و یا شخصیتی است که در جامعه حقیقی مجال و یا اجازه بروز آن را ندارد. اکنون او در دنیای مجازی این فرصت را یافته است که همان شخصیت آمال و آرزوهایش، یا خود گمشده‌اش و یا حتی شیطان درونش را به ظهور برساند و آن را در معرض قضاوت دیگران قرار دهد.
این دنیای جدیدی که فرد برای خود می‌سازد هر چند دارای ظواهری آراسته است اما بر پایه های سست و متزلزل دوگانگی بنیاد نهاده شده است. شخص پیوسته دچار تعارضات روانی است و جنگی که مابین من اصلی و من خودساخته در می‌گیرد، شخصیت اصلی فرد را از ویرانی مصون نخواهد گذاشت و به زودی اثرات این تعارض، بر روح و روان شخص پدیدار خواهد شد.
حتما این من جدید دوستانی را نیز در دنیای مجازی برای خود دست و پا خواهد کرد. اما شخص به زودی در میابد که در دنیای حقیقی مجالی برای دستیابی به آن دوستان نخواهد یافت. چرا که این او نیست که با دیگران ارتباط برقرار ساخته و آن‌ها را به طریقی به خود علاقه‌مند ساخته است، بلکه شخصیتی است که فرد با افکار و ذهنیات خود آن را ساخته و پرداخته و این شخصیت فقط در اینترنت و دنیای مجازی قابل عینیت است؛ پس چه بسا که اگر شخص در بیرون با همان اشخاص روبرو شود دست رد آنها را بر سینه خود ببیند! آن دوستان نیز گناهی به گردن ندارند چرا که آنها تصویری از او در ذهن خود ساخته اند که او خودش آن را معماری کرده است و پر واضح است که اکنون که با شخص دیگری – نه آن که او مدت‌ها در ذهنشان جای داشته – روبرو می‌شوند، حق این را خواهند داشت که او را قبول نکنند.
پس این مستعار نویسی دوامی نخواهد داشت چرا که فرد قسمت اعظم زندگی خود را در دنیای حقیقی به سر می‌‌برد و باید مبانی شخصیتی خود را نیز بر پایه همان من اصلی بیان کند.بر همین اساس فرد به زودی در میابد که این شخصیت اصلی اوست که در دنیای حقیقی به او اعتبار می‌بخشد نه شخصیتی که به دروغ – و به هر دلیل – از خود نمایش داده است پس اگر خیلی به شخصیت دوم علاقه‌مند است باید سعی در اصلاح خود و نزدیکی من اصلی به من آرزوهایش کند که این نیز در بسیاری از موارد سخت و ناممکن است.
نوع دوم: و اما مستعار نویسی نوع دوم و ایجاد یک شخصیت مجازی، بیشتر از روی اظطرار یا احتیاط حادث می‌شود.از دلایل این نوع مستعار نویسی می‌توان به رعایت امنیت شغلی و یا اجتماعی افراد اشاره کرد. در اینجا شخص فقط برای ناشناخته ماندن، نامی مستعار برای خود بر‌میگزیند ولی در لوای آن نام، شخصیت اصلی خود را بروز می‌دهد.شخص این هویت مجازی را برای خود می‌سازد تا علاوه بر حفظ امنیت جایگاه اجتماعی‌اش در دنیای حقیقی، خود را از قید و بندهای دنیای حقیقی که مانع بروز افکار و اندیشه‌های اصلی اوست رها کند و آزادانه و به دور از هرگونه تهدید به بیان آنها بپردازد.از دیگر مزایای این شخصیت مجازی آن است که فرد به راحتی آن افکار نیازموده در دنیای حقیقی را در معرض نقد دیگران قرار می‌دهد و با یک سنجش معقول میزان مقبولیت آن را در دنیای حقیقی  در‌میابد و احیانا برای به کارگیری آنها در دنیای حقیقی برنامه‌ریزی می‌کند.
این نوع مستعار نویسی دارای مراحلی است و هر شخص بنا به تشخیص خود، تا آن حد که نیاز می‌بیند خود را از دید دیگران پنهان می‌دارد.به عنوان مثال بسیاری از افراد فقط نام خود را تغییر می‌دهند و حتی از نوشتن اتفاقات روزانه خود نیز ابایی ندارند. بعضی دیگر هم نام خود و هم موقعیت اجتماعی خود را پنهان می‌کنند و به همان نسبت به بیان حرف‌های خود می‌پردازند. و بعضی دیگر،مراحل پیشرفته تری را برای پنهان سازی خود از دید دیگران بر‌می‌گزینند.
در این نوع مستعار نویسی هیچ گونه تعارضی میان من اصلی و شخصیت مجازی فرد اتفاق نمی‌افتد، چرا که در اصل شخصیت جدیدی نیز پدیدار نگشته است و شخص فقط بنا بر احتیاط یا اظطرار پوششی برای شخصیت حقیقی خود ساخته و همانطور که گفته شد این پوشش می‌تواند لایه‌های متفاوتی داشته باشد.  در اینجا شخص به صراحت از آمال و آرزوهایش می‌گوید، دغدغه‌های خود را بیان می‌کند و به انتشار عقاید خود می‌پردازد.
 

هویت

پ.ن1:جرقه این موضوع را سوزنبان توی اتوبوس از بلاگ تا پلاک تو ذهنم ایجاد کرد؛ اونجا که بحث هویت مجازی را مطرح کرد و نظرات زیادی هم از طرف دوستان ارائه شد. با اینکه در آخر با شیطنت یکی دو نفر از آقایون طلبه! بحث به مسائل فقهی پیرامون موضوع منحرف شد، اما روی هم رفته برای من بحث جالبی بود. بعدا که همین موضوع از طرف دفتر توسعه به عنوان یکی از موارد مسابقه مطرح شد، مناسب دیدم که نظراتم را در این رابطه جمع و جور کنم و حاصل آن هم همین نوشته بود که خواندید. هرچند بعدا دیگه انگار نه انگار که مسابقه‌ای در کار بوده و قرار بوده آقایون جایزه‌ای بدهند!

پ.ن2: در این دوهفته اتفاقات زیادی افتاد که خیلی دوست داشتم در موردشون بنویسم. مهمترینش سفر احمدی‌نژاد به اصفهان بود که با اتفاقات جالب زیادی همراه بود.چندین بار خواستم چندتایی از این خاطره‌ها، از این سفر به یاد ماندنی را بنویسم ولی ترسیدم مثل خاطره‌های اردوی جنوب بشه. راستش ترسیدم دوباره شروع کنم و نشه تمومش کرد!


نوشته شده در  جمعه 86/3/11ساعت  1:34 عصر  توسط پویا پرتو 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
حسرت
جفای دوستان
نگفتم؟
اگه بخواند،میتونن
اگه قتل بود...
قِلاق سیا و روبا
اشک میریزد دلم
آن روزها رفتند
چرابرف نمیاد؟!
شنا بلدی؟
مراد
دزد
مواظب باشید
ایام عشق
انکار بی فایده است
[همه عناوین(147)][عناوین آرشیوشده]