هنوز چندتا پست بیشتر ننوشتم که احساس میکنم اون شور و شوق اولیه را برای نوشتن تو پارسی بلاگ ندارم. قبلا گفته بودم که من یک وبلاگ دیگه هم تو بلاگفا دارم. شاید علت اصلی این مساله هم مقایسه ای باشه که من بین این دو وبلاگم می کنم. مهمترین دلیلش هم اینه که با وجود اینکه گاهی ویزیت روزانه این وبلاگ از اون یکی بیشتره اما از ابتدا تا الآن فقط به تعداد انگشتان دست پیدا شدند که برای مطالبم نظر بدند، در صورتی که تو بلاگفا یک پست که مینویسم به طور متوسط 20 تا نظر دریافت میکنم. اینجا با وجود اینکه من به وبلاگ های زیادی سر زدم و رابطه ایجاد کردم ، فقط یک نفر پیدا شده که من را لینک کرده ( با یک نفر امل هم تازه داشتیم دوست میشدیم که مدرنیسم نشده به رحمت خدا رفت. خدا رحمتش کنه واقعا ناراحت شدم) ولی اونجا تعداد زیادی از وبلاگها هستند که من را به لیست دوستانشان اضافه کرده اند. این جدای از لینک هایی است که گاها به مطالبم داده میشه. مساله بعدی انتخاب وبلاگ ها و مطالب منتخب توی پارسی بلاگه که معلوم نیست چه کسانی و بر اساس چه مبناهایی این وبلاگ ها را انتخاب میکنند. چه خوب میشد آقایون (یا هم خانمها!) پارامترهای انتخاب وبلاگ برتر را توضیح میدادند که بقیه هم تکلیف خودشون را بدونند تا اگر با مبانی اونها جور در میاد که در راستای انتخاب شدن تلاش کنند و اگر هم با افکارشون سازگار نیست، راه خودشون را بروند و بیخود منتظر نباشند که شاید روزی وبلاگشون به عنوان وبلاگ منتخب برگزیده بشه. البته به نظر من این زیاد مهم نیست که وبلاگ آدم منتخب بشه . چرا که اولا با وجود این برخورد سلیقهای که اصلا معلوم هم نیست از طرف چه کسانی صورت میگیره ممکنه هزار تا وصله ناجور به آدم بچسبونند و دوم هم اینکه شاید بعد از انتخاب وبلاگ به عنوان منتخب آدم مجبور بشه یه سری خطوط قرمزی را رعایت کنه که اگر اینجور بشه دیگه به هیچ وجه با روح وبلاگ نویسی سازگار نیست. مطلب آخر هم که من واقعا بهش انتقاد دارم نمایش وبلاگ های پر بیننده در هر روز است. (یک کار کپی شده از پرشین بلاگ!) اگر دقت کرده باشید میبینید که به ندرت پیش میاد که یک وبلاگ جدید به تعداد این وبلاگهای نمایش داده شده اضافه بشه و دلیلش هم کاملا مشخصه. چون هر کس در اولین لحظات ورود به پارسی بلاگ با دیدن آمار این وبلاگ ها ، بی اختیار میخواد بدونه توی این وبلاگ چه خبر بوده که این همه ویزیتور داشته و همین مطلب باعث میشه که مرتب به تعداد بیننده های اون وبلاگ افزوده بشه و هیچ وقت شاهد آن نخواهیم بود که یک وبلاگ جدید توی لیست قرار بگیره. امتحان کردن این مساله هم خیلی راحته . مسئولین پارسی بلاگ میتونند برای آزمایش این موضوع یک وبلاگ در پیت را فقط یکبار توی لیست قرار بدهند آنوقت خواهند دید که آمار آن، چنان افزایشی خواهد داشت که دیگر اصلا نمیتوانند آن را از لیست بیرون بکشند.
با توجه به اینکه من هنوز کار اصلیم را اینجا شروع نکردهام،شاید زدن این حرف ها یه کم زود بود ولی به هر حال چون پارسی بلاگ را دوستش دارم، نمی تونم نسبت به اون بی تفاوت باشم و این انتقادهایی بود که من به پارسی بلاگ دارم. باشد که لااقل چند نفر پیدا بشند که این مطلب را بخونند و در مورد اون نظر بدند !
نوشته شده در تاریخ 28/10/85 ساعت 1:34
قرآن مجید که کتاب عشق و محبت و مهر و عطوفت و معرفت و بصیرت است در زمینه مهر ورزی و محبت حضرت ابراهیم(ع) میفرماید:
[پس هنگامی که ترس و دلهره از ابراهیم(ع) برطرف شد و آن مژده به او رسید با ما درباره قوم لوط (به قصد دفع عذاب از ایشان) به گفتگو پرداخت. به راستی که ابراهیم(ع) بسیار بردبار و دلسوز و روی آورنده به سوی خدا بود. ای ابراهیم از این (گفتگو) در گذر که فرمان پروردگارت (برعذاب قوم لوط) فرا رسیده و یقینا آنان را عذابی بدون بازگشت خواهد آمد.] هود 74-76
ابراهیم(ع) با آگاه شدن از ماموریت فرستادگان خدا که برای هلاک کردن قوم ستمکار لوط روانه بودند، با آنان به مجادله و گفتگو پرداخت که شاید از عذاب و هلاک کردن آنان صرف نظر نمایند و به آنان مهلت معینی داده شود، باشد که در آن مهلت مقرر توبه کنند و از عمل زشت خود دست بردارند.
شاید این سوال پیش آید که چگونه ممکن است پیامبری چون ابراهیم(ع) برای آن قوم لعین شفاعت کند؟
در پاسخ به دو نکته توجه می کنیم:
اولاً: اگر غیر از این عمل از ابراهیم(ع) خلیل الله میدیدیم جای پرسش داشت چه اینکه این درخواست ریشه در ارزشهای اخلاقی ابراهیم(ع) دارد که در سه حقیقت « حلیم» و « اوَاه» و « منیب» نمود مییابد. و این به وضوح در آیه شریفه بیان شده است.
ثانیاً: قطعی بودن عذاب الهی برای او معلوم نبود و در این هنگام تقاضای مهلت و شفاعت برای اهل گناه امری طبیعی است. قطعی بودن عذاب را قرستادگان حق پس از درخواست ابراهیم (ع) به او خبر دادند و گفتند که این عذاب حتمی و غیر قابل برگشت است.
در جای دیگر ابراهیم(ع) از خدای مهربان برای ذریه و نسلش در قلوب مومنان درخواست مهربانی و مهرورزی میکند:
[ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را دردرهای بی کشت و زرع نزد خانه حرمت یافتهات سکونت دادم. پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند. پس دلهای گروهی از مردم را به سوی آنان علاقهمند و متمایل کن و آنان را از انواع محصولات و میوهها روزی بخش.باشد که سپاسگذاری کنند.] ابراهیم 37
به این نکته مهم توجه داریم که ذریه ابراهیم(ع) فقط اسماعیل نمیشود بلکه کلمه ذریه شامل نسل مومن ابراهیم(ع) به ویژه پیامبر و اهل بیت اویند چنانکه امیرالمومنین در روایتی میفرمایند: « نحن آل ابراهیم» ما دودمان ابراهیم هستیم.
نوشته شده در تاریخ 16/10/85 ساعت 12:37
برعکس خیلی از بلاگرها که فصل امتحانات که میشه با یک عذر خواهی کوچک از خواننده هاشون، برای مدتی وبلاگ نویسی را کنار میگذارند، انگار من این روزا ذوق و شوق نوشتنم بیشتر شده. این چند روزه همش امتحان داشتم. از فردا هم چهار روز پشت سرهم امتحان دارم. اما هیچ وقت به یاد ندارم توانسته باشم جزوه یک درس را کامل بخونم و برم سر جلسه امتحان. اغلب یکی از توصیههایی که میشه اینه که چند ساعت قبل از امتحان دیگه نباید درس خوند. اما من همیشه تا آخرین دقایق مونده به شروع امتحان سرم تو کتابه و دارم درس میخونم و جالب هم اینجاست که تا هر جا که خونده باشم، به راحتی به سؤالهاش جواب میدم. اما هیچ وقت نشده که وقت کنم یک جزوه یا کتاب را کامل بخونم. مثلا همین امروز امتحان داشتم و با اینکه دو روز براش وقت داشتم از دیشب شروع به خوندنش کردم. امروز هم همه سوالها را جواب دادم به غیر از سؤالهایی که از دوفصلی اومده بود که من نخونده بودم! به هر حال اینم یه نوع درس خوندنه اما من به هیچ وجه امتحان کردن این روش را به شما توصیه نمیکنم.
نوشته شده در تاریخ 30/10/85 ساعت 1:12
اگه مثل من اهل تعقیب کردن تیترهای روزنامه ها باشید بعضی وقت ها ممکنه به نتایج جالبی دست پیدا کنید. به عنوان مثال تیتر چند روزنامه در هفته گذشته:
کارگزاران : « گرانی از کنترل خارج شده است» تیتر اول 17 دی
آفتاب یزد : « سطح عمومی قیمت ها از کنترل خارج شده است» تیتر اول 17 دی
مردم سالاری : « کنترل قیمت ها از دست رفته است» تیتر اول 17 دی
صدای عدالت : «سیاست دولت در مسکن گرانی به بار آورد» تیتر اول 17 دی
حالا برداشتهای من از این همه تشابه:
1- چه می کنه این گرانی؟!!! (به سبک فردوسی پور!)
2- چه سردبیر و مدیر مسئول پر کاری که همزمان این همه روزنامه را با هم اداره میکنه !
توجه داریم که: « روز 17 دی ماه هیچ اتفاق خاص بزرگی نیفتاده که تشابه تیترها اجتناب ناپذیر باشه. فقط نمی دونم چرا یه سری از این روزنامه های به اصطلاح مستقل ! اکثرا با هم به مسائلی از این قبیل پی میبرند؟»
نوشته شده در تاریخ 27/10/85 ساعت 1:14