بالاخره جناب اوباما بعد از زرت و پرتهای ضد و نقیض مقامات آمریکایی در خصوص هواپیمای فوق پیشرفتهء جاسوسیِ بدون سرنشینِ رادارگریزِ آر کیو یکصد و هفتادِ سنتینال ،(آه! نفَسم بند اومد! چقدر عناوین و القاب داره این پرنده کوچولو!)سکوتش را شکست و با درماندگی ازایران خواست که هواپیماشو پس بدند!
ما بچه بودیم توپمون میافتاد تو خونه همسایه اینقدر پررو نبودیم که اینطوری بگیم توپمونو پس بدید اونوقت این آقا با پرروئی تمام میاد میگه بادبادکم نخش پاره شده، افتاده اونجا پسش بدید!
البته دور از ذهن نیست که باز رافت اسلامیِ دولت کریمه گل کنه و مثل این جاسوسان آمریکایی یا اون متجاوزان انگلیسی که موقع دستگیری از ترس تو شلوارشون جیش نمودند اما بعد به هر کدوم یه دست کت شلوار شیک پوشوندند و فرستادند خونههاشون، اینجا هم یه تعمیر جزئی روی هواپیما انجام بدند و اون قسمتهاییش که موقع فرود آسیب دیده را بازسازی کنند و کادوپیچش کنند و براشون بفرستند! چرا که در حالی که خود غربیها منتظر برخورد شدید و متقابل ایران با این قضیه بودند و در حالی که مردم هم انتظار داشتند حداقل اینبار شادیشان تنها به شکار این پرنده محدود نشه و دولت از این اتفاق نهایت استفاده در جهت منافع ملی رو ببره، وزیر امور خارجه میاد وزیر امور خارجه افغانستان را احضار میکنه و بهش میگه: بچهء بد!چرا بادبادک مهموناتون افتاده تو حیاط خونهء ما؟ بعد هم کاغذ و قلم بر میداره یه یادداشت اعتراضی مینویسه میده دست بانکی مون!
مطمئنا اون چیزیکه باعث میشه آمریکا اینطور گستاخانه درخواست رد ابزار جاسوسیشو داشته باشه عملکرد ضعیف وزارت امورخارجه ماست که مخصوصا بعد از عزل متکی و اومدن این جناب وزیر خوشخنده، همیشه یک قدم عقبتر از جریانهای روز دنیا درحال حرکته.
میدونم در حال حاضر بسیار بعیده، اما اگر الآن پرندهء جاسوسی ما تو عمق 300 کیلومتری امریکا به دام میافتاد امریکائیها با ما چیکار میکردند؟ ندیدید سر قضیه مسخره ترور سفیر رژیم آل سعود چه جار و جنجالی به پا کردند؟