یه قِلاق سیا رو درخت چنارا نَبشی چارباغ نیشِسه بودا? پنیرمیخورد! یه شاغال عینی روبا اومِدا? بِشِش گفت : انگاررَختاعیددا بَرِد کردِی؟ چندی خوشکِل شده ی؟ زهر خورده یٌخده بوخون بینیم صداد چه جوریِس؟
قِلاقه پنیرا زِد لابغلشا گفت :برو چوری چی! من خودم اِزطایفه قارقاریا مَچِد لُمبونم! تو اومِدِى کالا سری من بزارى؟