چند وقت پیش تو پاکستان، طالبان یه دختر دانش آموز را مورد هدف قرار دادند به نام ملاله یوسف زی. دختری که ترور نافرجامش باعث شد روزها در کانون توجه رسانه های جهان باشد، ببرندش در شهر بیرمنگام انگلیس تحت مداوای متخصصان قرارش دهند و برایش کمپین های مختلف بگیرند و عناوین و جایزههای مختلف به او بدهند و حتی برای شخصیت سال و جایزه صلح نوبل کاندیدایش کنند، تحت چه عنوانی؟ فعال حقوق آموزش کودکان!
دیشب تو همون منطقه از پاکستان 7 تا معلم زن توسط طالبان ترور میشوند که 6تاشون کشته و فقط یکیشون زنده میمونه. اما رسانههای جهان اغلب در حالت هیس به سر میبرند و نه خبر از کمپینهای مختلف هست و نه خبری از تحت تاثیر قرار دادن احساسات مردمی!
حالا من میخوام بدونم یه دختر14 ساله که جون سالم از ترور به در برده بیشتر فعالیت داشته در احقاق حق آموزش کودکان یا 7 تا معلم که سالها برای تحصیل دختران پاکستانی خون دل خوردهاند؟ زخمی شدن یه دختر 14 ساله از نظر انسانی بیشتر ارزش داره یا خون از دست رفته 6 تا زن؟ آیا ترور نافرجام یه دختر 14 ساله بیشتر اهمیت خبری داره یا به خاک و خون کشیده شدن6 تا معلم زن؟
مطمئنا چند سال آینده جواب این سوالم مشخص میشه. جالب اینجاست ملاله جان اعلام کردهاند که میخواهند در رشته حقوق تحصیل کنند و در آینده سیاستمدار شوند!
امیر قطر دیروز با همکاری مقامات مصری دیداری از غزه داشته و 400میلیون دلار هم کمک کرده به حماس.
تا عنوان خبر«کمک 400میلیون دلاری امیر قطر به حماس» را دیدم قبل از خواندن متن خبر به خودم گفتم: «30 سال ما بزرگشون کردیم و پول دادیم و حمایت کردیم، حالا پدرخواندهها یکی یکی دارند اینها را از ما جدا میکنند.»
واقعا چه خبره؟ مگه غزه محاصره نیست؟ مگه همین چند روز پیش رژیم صهیونیستی یک کشتی فنلاندی که داشت کمک های انسان دوستانه را میبرد به غزه را توقیف نکرد؟ پس چطور میشه امیر قطر به راحتی میره اونجا و 400میلیون دلار میزاره کف دست حماس و خبر از ساخت بیمارستان و شهرک مسکونی میده؟ بعد هم جناب اسماعیل هنیه به تعریف و تمجید ویژه از امیر قطر و مرسی میپردازه و میگه قطعا وقتی حکومت مستقل فلسطینی (احتمالا در کنار اسرائیل!) تشکیل شود مدل حکومتی ما در آینده شبیه اخوان المسلمین خواهد بود!
خوب؟ این یعنی چه؟ آیا این به باد رفتن 30سال زحمت نیست؟
آیا جز این است که دستهایی در کار است که پدرخواندههایی برای جریانات ضد استعماری در منطقه تعریف شود و کم کم مسیر این جریانات عوض شود؟ آیا جز این است که سیاست خارجی ما در چند سال اخیر به قدری بد عمل کرده که فرسنگها باآنچه مد نظر امام راحل و مقام معظم رهبری بود فاصله پیدا کردهایم؟ آیا جز این است که مدل حکومتی ترکیه و مصر به عنوان بهترین مدل حکومت در کشورهای اسلامی در حال بسط و توسعه در بین ملل منطقه است و مدل حکومت اسلامی ما به واسطه مشکلات داخلی و سیاست شکست خوردهءخارجیمان زیر تیغ تبلیغات مخرّب بوقهای رسانهای به عنوان مدلی ناکارآمد معرفی میشود؟
مثلا قرار بود ما امالقرای جهان اسلام باشیم!
پ.ن: جالب اینجاست که هیچ سایتی هم این قضیه را تحلیل نکرده! همه سرشون گرمه به نامههای رئسای قوا به همدیگه و اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری و تلاشها برای آزادسازی پسر آقای هاشمی!
حضرت آقا باز به یکی از نکته های مهم و معضلات جامعه ایرانی اشاره کردند و باز مثل همیشه متملقان و چاپلوسان فرصت طلب با زیرکی تمام، قبل از اینکه به جامعه دانشگاهی و پژوهشی کشور اجازه بدهند در مورد این فرمایشات تحقیق و بررسی کنند و برای اجرایی شدنشان در متن جامعه راهکارهای عملی بدهند، شروع به افاضات فرمالیته و سطحی کردند و به نظر من عامدانه سعی در تقلیل ارزش سخنان رهبری به کارهای سبکی چون چاپ بنر و ساخت مستند و برگزاری سمینار و تشکیل کمیسیون و ... دارند.
خوب؟ چه کسانی از اجرایی شدن منویات رهبری در جامعه زیان میبینند؟ چه کسانی از این سبک زندگی و این نوع رفتار و کردار ایرانی سود میبرند؟ نتیجه دستورات و فرمایشات معظم له در مورد «مبارزه با فساد اقتصادی»، «جنگ نرم»، «کرسی های آزاد اندیشی» و «خدمت صادقانه به مردم» چه شد؟
پ.ن1: اتفاقا مدتی هست که من در صحبت با دوستان سهم «نوع رفتار ایرانی» را در ایجاد این مشکلات اقتصادی وسیاسی و اجتماعی بیشتر از عدم کفایت دولت و تحریم ها میدانم. بسیار خوشحال شدم که مقام معظم رهبری در این بحبوحه مشکلات به این قضیه اشاره کردند.
پ.ن2: خود مقام معظم رهبری بارها به واکنش اینچنینی به سخنانشان اعتراض کردهاند مثلا در مورد همت مضاعف-کار مضاعف میفرمایند:«...همتمان فقط این نباشد که حالا این سنگ را از جلوى پایمان برداریم - این که چیزى نیست - همتمان باید رسیدن به سر قله باشد. همت مضاعف یعنى این. خوب، این مفت بهدستنمىآید؛این با حرف زدن و گفتن و بهبه و چهچه کردن به دست نمىآید؛(1389/02/08)
پ.ن3: یه کد بدم؟ دقت کردید اخیرا شبکه های ماهوارهای و سایتهای اجتماعی و به دنبال اونها بعضی مزدوران داخلی سعی دارند دلیل تمامی این مشکلات اقتصادی را به مقام معظم رهبری مربوط کنند؟ خوب اگر سخنان رهبری درست اجرا میشد آیا این مشکلات بود؟ پس کیا هستند که از اینگونه برخوردهای سطحی با منویات ایشان نفع میبرند؟
پ.ن4: همین الان کتابی با عنوان همت مضاعف- کار مضاعف مقابلم هست که به چاپ nاُم رسیده است. کتابی که به وفور در ادارات و ارگانها توزیع شد و اخیرا در بعضی جاها از آن آزمون هم برگزار کردند! سال 1389 سال همت مضاعف بود. امسال سال 91 هستیم. برگزاری آزمون از این کتاب کم محتوا و شعارگونه که خیلی از جاهایش اصلا ربطی به موضوع ندارد بعد از 3 سال چه معنایی دارد؟ تا کی باید دنبال آمار و ارقام باشیم و به جای تفکر در مورد نظریههای رهبری و پیاده کردن آنها در متن جامعه بااین کارهای سطحی این مسائل مهم را ضایع کنیم؟
پ.ن5: ... بسه دیگه. شرح بیشتر از متن شد. در خانه اگر کس است 4 تا پی نوشت بس است!
«اگر حضور ما برایتان سخت است ، ما می توانیم یک خط بنویسیم و خداحافظ ولی تا وقتی که هستیم با قاطعیت در خدمت مردم هستیم. شما هم کمک کنید»
یعنی مخاطب این حرف احمدی نژاد کی بود؟
اون روزکه نامه رهبری را توی کشوی میزش نگه داشت و 11روز قهر کرد و نشست تو خونه به خیلیا تذکر دادم، حالا آقایون تحویل بگیرند.
به قول لات محله ی ما: جرات داری یه بار دیگه بگو با کی بودی؟
انتخابات مجلس نهم هم برگزار شد. با توجه به عملکرد ضعیف مجلس هشتم و دولت دهم، پیشبینی این حضور گسترده بسیار مشکل بود.امامردم آمدند.
به غیر از عدهای که آمدند به فامیلشان که کاندیدا شده بود رای دهند و به غیر از آنهایی که از ترس آینده و برای آنکه مهر انتخابات توی شناسنامه شان بخورد آمدند رای دادند -که درصد کمی از میزان مشارکت را در بر میگیرد- بقیه برای چه آمدند؟
به نظر من مردم هنوز امیدوارند. هیچ کس منکر عملکرد زشت بسیاری از مسئولان، رانتخواری، فساد اقتصادی و دعواهای پوچ سیاسی ایشان نیست اما مردم به اصل نظام پایبندند و هنوز امیدوار. امید به اصلاح.
مردم یکبار انقلاب کردند برای هفت پشتشان کافی است! پس اینهایی که مدام در بوقهای تبلیغاتیشان از شورش و انقلاب و سرنگونی نظام و... حرف میزنند بدانند آب در هاون میکوبند.مردم آمدند در صحنه و گفتند با اینکه میدانیم آن بالا بالاها بین مسئولین چه خبر است باز هم میآییم و امیدواریم کسانی را به مجلس بفرستیم که دغدغهء خدمت دارند. ترکیب نهایی مجلس نهم شدیدا مؤید این مطلب است. همینکه دو سوم نمایندگان مجلس هشتم رای نیاوردند و همین که در اکثر شهرستانها به لیست جبهه ها و احزاب بی توجهی شد و اکثرا کاندیداهای مستقل یا ناشناخته حائض اکثریت اراء شدند، گویای این نکته است که ما خسته شدیم از این همه سیاسی بازی.
پس خواهشا مسئولان محترم دوباره این حضور گستردهء مردم را مصادره به مطلوب نکنند و خیال نکنند این حضور مؤید عملکرد آنهاست. اتفاقا اگر مسئولان زیرک باشند باید پیام این انتخابات را به خوبی درک کنند ویک سر و سامانی به وضعیت خود بدهند. صبر مردم زیاد است. مسئولان کاری نکنند که مردم تا انتخابات بعدی هم صبر کنند و آنوقت آنجا حسابشان رابرسند.
این روزها همه جا صحبت از فرهادی است و فیلمش! یکی تبریک میگوید، یکی فحش میدهد، دیگری تحلیل خاص خودش را دارد و آن یکی حسادت میورزد. من هر چند به دلایل خاص- که خیلیشان شخصیاند- هیچگاه نرفتم سینما که فیلم فرهادی را ببینم و هر چند معتقدم فیلم اصغر آن تصویر واقعی را از جامعهء ما ارائه نمیدهد؛ اما حرفم این است که مگر نه این است که این همان فیلمیست که وزارت ارشاد جمهوری اسلامی پروانه ساخت آن را صادر کردهاست؟ مگر نه این است که این همان فیلمیست که در جشنواره فیلم فجر بیشترین جایزه را از آن خود کرد؟ مگر نه این است که این همان فیلمیست که در سینماهای همین ایران خودمان نمایش داده شد وبا استقبال همین مردم خودمان مواجه شد؟ مگر نه این است که این همان فیلمیست که مسئولان و متولیان فرهنگ کشور خودمان آن را به جشنوارههای جهانی معرفی کردند؟ حال چه شده که وقتی همین فیلم در یک جشنوارهء جهانی جایزهای معتبر را از آن خود میکند یک دفعه میشود فیلمی سیاسی و ضد انقلاب و مخالف مبانی اسلامی؟
یکی نیست در جواب اینها بگوید اگر این فیلم اینگونه است که شما اکنون میگوئید پس لابد وزیر ارشاد هم که زیر پروانه ساخت آن را امضا کرده ضد انقلاب بوده است! اگر این فیلم اینگونه است که شما اکنون میگوئید پس اسم بزرگترین جشنوارهء فیلم کشور را که برگزاریاش مصادف است با ایام پیروزی انقلاب و دههء «فجر»، عوض کنید و مثلا بگذارید جشنوارهء فیلم ضد انقلاب! اگر این فیلم اینگونه است که شما اکنون میگوئید پس لابد سینماهای هم که آن را نمایش دادند از ضد انقلاب دستور گرفته بودند؟ اگر این فیلم اینگونه است که شما اکنون میگوئید پس لابد این همه مردمی هم که رفتند و این فیلم را دیدند همگی ضد انقلاب بودند! اگر این فیلم اینگونه است که شما اکنون میگوئید پس بگردید ببینید کدام مسئولین بودهاند که این فیلم را از طرف کشور ایران به مجامع جهانی معرفی کردند، همین الآن بگیرید اعدامشان کنید که قبل از اینکه خدای ناکرده فیلم برود و جایزه اسکار را هم بگیرد اصغر فرهادی حساب کار بیاید دستش!
یکی نیست به اینها بگوید اگر فیلم را خودتان تأیید کردید و خودتان جایزه دادید و خودتان فرستادید پس این مسخره بازی چیست که در آوردهاید؟ چرا یکدفعه یک عدهتان لال شدید وعدهء دیگرتان دشنام میدهید؟ میشود کسی از طرف کسانی در مسابقهای شرکت کند و بعد که پیروزشود آن «کسان» ابراز خوشحالی نکنند و به او تبریک نگویند، حتی به گونهای رفتار کنند که انگار از هیچ چیز خبر ندارند و هیچ اتفاقی نیفتاده است؟! میشود کسی از طرف کسانی در مسابقهای شرکت کند و بعد که پیروزشود آن «کسان» تبریک که نگویند هیچ، تازه یقهاش را بگیرند که به چه حقی برندهء مسابقه شدی؟
شاید بعضیهاشان تبریکهای افراد زاویه دار با انقلاب و شبکههای ماهوارهای به اصغر فرهادی را دلیل کار خود بیان کنند. اما یکی نیست به اینها بگوید خوب معلوم است وقتی شما بچهء خودتان که توانسته موفقیتی کسب کند را به آغوش نکشید، به او کم محلی کنید یا از خود برانید، کم کم سر و کلهء دشمنان سودجو و منفعت طلبتان پیدا میشود و با تبریک و ابراز خوشحالی دروغین به اصغر و ملت اصغر خود را دایهء مهربانتر از مادر معرفی میکنند.
این لینک 8بهمن اضافه شد. ببینید بد نیست! : چرایی حمایت ضدانقلاب از "جدایی" از زبان خودش
پ.ن: همهء اینها را گفتم اما در نهایت من که فکر نمیکنم قضیه به همین سادگی باشد. آخر مگر میشود؟! یاواقعا فرهنگ ما متولیانی دارد کار نا بلد و یا مطمئنا در پس این دوگانگی هم سیاستی عجیب - بخوانید کثیف- نهفته است که ما از آن بی خبریم.
شاید این جمله از وودی آلن را شنیده باشید:
"هشتاد درصد از موفقیت، حضور داشتن است."
در تعجبم از کسانی که هیچگاه در جایی که باید حضور ندارند و باز احساس تکلیف کردهاند!
درست است که اصلی ترین وظیفه یک نماینده مجلس شرکت در جلسات مجلس و رای دادن و قانون گذاری است، اما نباید این نکته را از نظر دور داشت که نمایندهء مجلس وکیل مردم است. مردم همان حوزه انتخابیه اش. کسی که رایش را از مردمی گرفته است حتما میبایست پس از رای آوردن مشکلات همان مردم و همان حوزه انتخابیه را پیگیری کند. هیچ کس منکر نفوذ بالای یک نماینده در سطوح عالی مدیریت کشور نیست.
یکی از بزرگترین و سادهترین کارهایی که یک کاندیدا میتواند پس از انتخاب شدنش انجام دهد و بدینگونه حداقل نشان دهد که پیگیر تعهداتش هست «حضور داشتن» است. حضور داشتن در حوزه انتخابیه. حضور داشتن در میان مردم. حضور داشتن در جلسات ادارات مختلف شهر. حضور داشتن در نشستهای اعضای ستاد انتخاباتیاش.- همانها که یاریاش کردند تا به مجلس راه یابد.- این حضور داشتنها هرچند باعث آشنایی با کمبودهای حوزه انتخابیه، درک مشکلات مردم، آگاهی نسبت به روند کار ادارات شهر و استفاده از مشورت یاران قدیم میشود اما شاید بزرگترین فایدهاش این است که باعث میشود پس از چهار سال پشت سرش نگویند فلانی چهارسال پیش آمد رای ما را گرفت و رفــــت!
بالاخره جناب اوباما بعد از زرت و پرتهای ضد و نقیض مقامات آمریکایی در خصوص هواپیمای فوق پیشرفتهء جاسوسیِ بدون سرنشینِ رادارگریزِ آر کیو یکصد و هفتادِ سنتینال ،(آه! نفَسم بند اومد! چقدر عناوین و القاب داره این پرنده کوچولو!)سکوتش را شکست و با درماندگی ازایران خواست که هواپیماشو پس بدند!
ما بچه بودیم توپمون میافتاد تو خونه همسایه اینقدر پررو نبودیم که اینطوری بگیم توپمونو پس بدید اونوقت این آقا با پرروئی تمام میاد میگه بادبادکم نخش پاره شده، افتاده اونجا پسش بدید!
البته دور از ذهن نیست که باز رافت اسلامیِ دولت کریمه گل کنه و مثل این جاسوسان آمریکایی یا اون متجاوزان انگلیسی که موقع دستگیری از ترس تو شلوارشون جیش نمودند اما بعد به هر کدوم یه دست کت شلوار شیک پوشوندند و فرستادند خونههاشون، اینجا هم یه تعمیر جزئی روی هواپیما انجام بدند و اون قسمتهاییش که موقع فرود آسیب دیده را بازسازی کنند و کادوپیچش کنند و براشون بفرستند! چرا که در حالی که خود غربیها منتظر برخورد شدید و متقابل ایران با این قضیه بودند و در حالی که مردم هم انتظار داشتند حداقل اینبار شادیشان تنها به شکار این پرنده محدود نشه و دولت از این اتفاق نهایت استفاده در جهت منافع ملی رو ببره، وزیر امور خارجه میاد وزیر امور خارجه افغانستان را احضار میکنه و بهش میگه: بچهء بد!چرا بادبادک مهموناتون افتاده تو حیاط خونهء ما؟ بعد هم کاغذ و قلم بر میداره یه یادداشت اعتراضی مینویسه میده دست بانکی مون!
مطمئنا اون چیزیکه باعث میشه آمریکا اینطور گستاخانه درخواست رد ابزار جاسوسیشو داشته باشه عملکرد ضعیف وزارت امورخارجه ماست که مخصوصا بعد از عزل متکی و اومدن این جناب وزیر خوشخنده، همیشه یک قدم عقبتر از جریانهای روز دنیا درحال حرکته.
میدونم در حال حاضر بسیار بعیده، اما اگر الآن پرندهء جاسوسی ما تو عمق 300 کیلومتری امریکا به دام میافتاد امریکائیها با ما چیکار میکردند؟ ندیدید سر قضیه مسخره ترور سفیر رژیم آل سعود چه جار و جنجالی به پا کردند؟
عبارت rajanews + نمک دریا را در گوگل جستجو کنید.
بله! تعجب نکید! دو نتیجه اول هر دو مطالبی از یک سایت است که در یکی مصرف نمک دریا را توصیه کرده و در دیگری آن را مضر دانسته!
همین دو پست قبل بود که با انتقاد به مقاله رجا نیوز در مورد مزایای نمک دریایی، دلایلی را برای عدم مصرف آن آوردم. البته ابتدا مقاله را برای خودشان فرستادم و حتی چندین بار ذیل همان مطلبشان نظر دادم اما وقتی توجهی نشد آن را در وبلاگ خودم منتشر کردم. حال پس از گذشت تنها 3 ماه، رجانیوز تیتر زده که «فریب تبلیغات نمک دریا را نخورید، سرطانزا است» بدون توجه به اینکه خودش چندی پیش یکی از همین مبلغان بوده است.
پ.ن: در پاسخ به انتقاد بعضی دوستان باید به عرض برسانم اینجانب هر روز صبح بعد از روشن کردن کامپیوتر اولین صفحهای که باز میکنم رجانیوز است. تا به حال چندین مقاله هم از من در سایت منتشر شده اما این دلیل نمیشود که وقتی سایت محبوب من اشتباهی مرتکب میشود من ساکت بنشینم. خصوصا اینکه اشتباه یاد شده به سلامت جامعه مربوط باشد.
بعد از انتخابات، اصرار مطهری برای مقصر جلوه دادن احمدی نژاد، پسندیده نبود. گرچه به میزان زیادی رفتار احمدی نژاد دستمایه برخی پلشتیها شده بود، اما حرف مطهری منجر به کاهش عمق فتنه به یک نزاع سیاسی در حد دولت و مخالفانش میشد نه یک کودتای تمام عیار بر ضد کل نظام و رهبری.
مدتی است مطهری حرفهایش را سنجیدهتر میزند. احمدینژاد هم رفتارهای نسنجیدهتری اتخاذ میکند.
اینکه مطهری گفته «سوال» از رئیس جمهور باعث شکستن غرور کاذب احمدینژاد میشود که به آسانی نتواند بگوید من این قوانین را اجرا نمی کنم. حرف بسیار صحیحی است.
اگر به قول مطهری واقعا سوال از رئیس جمهور باعث میشود مردم بدانند که اینطور نیست که کسی بگوید قانون را اجرا نمی کند و مجلس از کنار آن بگذرد. چرا این کار انجام نشود؟ اگر واقعا این کار باعث می شود که از موارد بعدی جلوگیری شود و روسای جمهور آینده فکر نکنند که وقتی از مردم رای گرفتند هر کاری می توانند بکنند، چرا این کار انجام نشود؟
اگر لاریجانی داماد ما هم این کارها را میکرد، همین کار را میکردیم